بیشتر وقایع و رویدادهای تاریخی منطقی هستند. اما اگر فکر میکنید تاریخ همیشه خشک، خستهکننده و جدی است، اشتباه میکنید. تاریخ اتفاقات جالب زیادی هم دارد.
گاهی تاریخ خندهدارتر از کُمدی میشود. درسهای زیادی هست که باید از تاریخ بیاموزیم و بدون آگاهی از گذشته، ممکن است اشتباهات را دوباره تکرار کنیم. بیشتر این وقایع و رویدادهای تاریخی منطقی هستند. اما اگر فکر میکنید تاریخ همیشه خشک، خستهکننده و جدی است، اشتباه میکنید. تاریخ اتفاقات جالب زیادی هم دارد. برخی از آنها احمقانهتر از آن هستند که باور کنید. آماده اید با جالبترین رویدادهای تاریخ بشر آشنا شوید؟
جنگ ایمو برای استرالیا خوب پیش نرفت
جنگ ایمو برای استرالیا خوب پیش نرفت
هیچ مجموعه تاریخی خندهداری بدون ماجرای جنگ ایمو یا شترمرغ کامل نمیشود. در آغاز جنگ جهانی اول، استرالیا کوشید تا جمعیت شترمرغهایش را با مسلسل کنترل کند. اما شرایط آن گونه که انتظار داشتند پیش نرفت، شترمرغها سریع و زیرک بودند و بعد از چند روز نقشهکشی و شلیک هزاران گلوله تعداد ناچیزی از آنها کشته شدند. نهایتا ارتش استرالیا ناتوانی خود در کاهش جمعیت شترمرغها را قبول و عقبنشینی کرد.
ماراتن مردان در المپیک 1904
این احمقانهترین رویداد ورزشی تاریخ بود. برنده اول این مسابقه رد صلاحیت شد، چون مشخص شد که از نیمه راه سوار ماشین شده و تا خط پایان رانندگی کرده است. رقیب او هم در طول مسابقه بیمار شد، چون در میانه راه در یک باغ میوه توقف کرده و میوه خراب خورده بود. دو شرکتکننده دیگر هم که فکر میکردند شانس بردن مدال را دارند نهم و دوازدهم شدند، چون سگهای وحشی آنها را دنبال کرده بودند. حتی برنده این مسابقه هم، چند کیلومتر آخر مسابقه دوپینگ کرده و به زحمت به خط پایان رسیده است. همه اینها در یک مسابقه اتفاق افتاد.
بمباران بوقلمون در جنگ داخلی اسپانیا
در آغاز جنگ داخلی اسپانیا، مقر نیروهای ملیگرا محاصره شد. ملیگرایان تصمیم گرفتند از راه هوایی برای آنها تجهیزات بفرستند. آنها میتوانستند از چترنجات استفاده کنند، اما نکردند. در عوض بستههای ارسالی خود را به بوقلمونها بستند و آنها را پرتاب کردند. از آنجا که بوقلمونها بالبال میزدند، سرعت فرود آمدنشان کم میشد و بار به سلامت به مقصد میرسید و نیروهای تحت محاصره هم غذایی برای خوردن داشتند.
چین میمونها را تبدیل به سلاح کرد
اولین جنگ تریاک دوران خوبی برای چین نبود. سیاست پیچیده است، اما همین کافی است که بدانید چینیها چیزی را داشتند که بریتانیاییها طالبش بودند و همین باعث جنگ بین دو کشور شد. چینیها از تاکتیک عجیبی در این جنگ استفاده کردند: آنها میمونها را آتش میزدند و به سمت کشتیهای انگلیسی پرتاب میکردند که به ساحل نزدیک میشدند تا آشوب ایجاد کنند.
آخرین درگیری نظامی لیختناشتاین 1- تلفات داشت
کشور اروپایی کوچک لیختناشتاین درگیریهای نظامی زیادی نداشته است. درواقع آخرین درگیری نظامی آنها در سال 1886 و با ایتالیا بوده است. 80 سرباز از این کشور رفتند و بعد از درگیری 81 سرباز برگشتند! نه تنها هیچ سربازی صدمه ندید، بلکه یک سرباز ایتالیایی هم تصمیم گرفت به این کشور بپیوندد و با آنها به لیختناشتاین آمد.
خرگوش شناگر جیمی کارتر
ما هنوز توضیحی برای این اتفاق نداریم. در 20 آوریل 1979 رئیس جمهور وقت، جیمی کارتر به یک سفر ماهیگیری در ایالت جورجیا رفته بود که صحنه بسیار عجیبی دید: خرگوش بزرگی که شنا میکرد. کارتر بعد از سفرش این ماجرا را تعریف کرد، اما هیچکس حرفش را باور نکرد. خوشبختانه یک عکس واقعی از این اتفاق وجود دارد.
ارتش روسیه سگها را به سلاح تبدیل کرد
روسیه در جنگ جهانی دوم بحران منابع داشت، بنابراین بهترین ذهنهای نظامی کشور برای مقابله با پیشروی آلمان به کار افتادند. یکی از ایدهها این بود که به سگها بمب ببندند و آنها را تربیت کنند تا زیر تانکهای آلمانی بروند. فقط یک مشکل وجود داشت: آنها با تانکهای خودشان به سگها آموزش دادند. بله درست حدس زدید: سگها زیر تانکهای خود روسیها دویدند و آنها را منفجر کردند.
طوطی خانگی اندرو جکسون در مراسم خاکسپاریش فحش میداد
اندرو جکسون زندگی عجیبی داشت. او عاشق دوئل کردن بود، زمانی که رئیس جمهور بود دو بار به سمت او تیراندازی کردند و هر دو بار هم گلوله شلیک نشد. همچنین بسیار بد دهان بود. بعد از مرگ جکسون در سال 1845، طوطی او شروع به فحش دادن با صدای بلند در مراسم خاکسپاریش کرد که مجبور شدند آن را از آنجا ببرند. البته از طوطی جکسون چنین چیزی بعید نبود.
سوئیس به طور اتفاقی به خاک لیختناشتاین تجاوز کردند
باز هم لیختناشتاین! این یکی به تازگی اتفاق افتاده است. سوئیس که به بی طرفی مشهور است هنوز تمرینات نظامی انجام میدهد. در سال 2007، در یکی از این تمرینها، به طور اتفاقی به خاک لیختناشتاین تجاوز کردند. 170 سرباز از مرز لیختناشتاین عبور کردند، اما اندکی بعد متوجه اشتباهشان شدند و فورا عقب نشینی کردند. لیختناشتاین حتی نفهمید چنین اتفاقی افتاده تا اینکه دولت سوئیس از آنها عذرخواهی کرد.
دو دولتشهر ایتالیایی بر سر یک سطل جنگ کردند
در دهه 1300، چند نفر از شهر مودنا از شهر بولونیا یک سطل دزدیدند. ماجرای این سرقت مثل بمب ترکید و بسیاری از مردم و مقامات شهر بولونیا اعلام کردند که این سرقت برای آنان حکم تجاوز و توهین علنی را دارد. در نهایت این دزدی منجر به جنگ کوتاه، اما بزرگی شد که 2000 کشته به جای گذاشت. واقعا خنده دار است، جنگ به خاطر یک سطل؟ ظاهرا این درگیری جنگ سطل نام دارد.
پادشاه فرانسه با روانشناسی معکوس کشاورزان را وادار به کاشت سیب زمینی کرد
در اواخر دهه 1700، فرانسه مشکل موادغذایی داشت. شاه لوئی شانزدهم میدانست سیبزمینی محصول کشاورزی خوبی است و به کشور کمک میکند. فقط یک مشکل وجود داشت: کشاورزان فرانسوی حاضر نبودند سیبزمینی بکارند. واکنش لوئی شانزدهم این بود که 100 هکتار سیب زمینی بکارد و با سربازان از آنها به شدت محافظت کنند. سپس وقتی سیب زمینیها رشد کردند نگهبانان را به طرز مرموزی از وظیفه خارج کرد. همان طور که پادشاه فکر میکرد، کشاورزان فرانسوی پنهانی وارد زمینها شدند و سیب زمینیها را دزدیدند تا خودشان بکارند.
زیردریایی آلمانی به خاطر توالتش غرق شد
آلمانیها در جنگ جهانی دوم همه چیز را بیش از حد مهندسی میکردند و زیردریایی آنها هم از این قاعده مستثنی نبود. زیردریایی U-1206 توالت خاصی داشت که سیفون آن را باید تیمی از مهندسان میکشیدند. اما یک نفر تصمیم گرفت خودش این کار را انجام دهد و با این کار باعث نشت گاز کلر شد. در این شرایط کاپیتان باید بین «رفتن روی سطح آب» و «خفه شدن» یکی را انتخاب میکرد و او تصمیم گرفت روی سطح آب برود. زیردریایی پس از رسیدن به سطح آب توسط هواپیماهای بریتانیایی بمباران و غرق شد. همه اینها فقط به خاطر یک توالت بود!
جراح بریتانیایی سه نفر را در یک عمل جراحی کشت
در اوایل قرن نوزدهم، ارزش زیادی برای سرعت کار جراحان قائل بودند، و هیچکس مثل رابرت لیستون سریع نبود. او توانست یک پا را در عرض دو و نیم دقیقه قطع کند. اما در یک عمل جراحی جان سه نفر را گرفت. اولی خود بیمار بود که در اثر عفونت درگذشت. دومی دستیارش بود که انگشتانش را قطع کرد و او هم در اثر عفونت مرد. سومی هم یک ناظر بود که ظاهرا در اثر شوک مرد (احتمالا سکته قلبی). او تنها جراحی بوده که نرخ مرگ و میرش 300 درصد بوده است.
زن بریتانیایی از سقوط از پل جان سالم به در برد
بعد از یک ماجرای عاشقانه در سال 1885، سارا هنلی تصمیم گرفت خودش را بکشد. او از روی یک پل معلق در بریستول، انگلستان پرید. اما یک مشکل وجود داشت: او یکی از همان دامنهای گشاد و نسبت خشک دوره ویکتوریایی را پوشیده بود. به همین دلیل وقتی از پل پرید، باد شدیدی زیر دامنش وزید و آن را باد کرد و او به آرامی روی زمین فرود آمد. او نه تنها جان سالم به در برد بلکه تا پیری زنده ماند.
منبع: rewind