سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پارسی چت چت

محبوب فان چت روم شلوغ ایرانیان

به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد:   «از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»
  
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»


پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ 
فعلاً برو سواری بیاموز»

گفتم : در دلم امید نیست ؟
گفت : هرگز از رحمتم نا امید نباش (زمر 53 )
گفتم : احساس تنهایی میکنم ؟
گفت : از رگ گردن به تو نزدیک ترم (قاف 16 )
گفتم : انگار مرا از یاد برده ای ؟
گفت : مرا یاد کن (بقره 152 )
گفتم : در دلم شادی نیست ؟
گفت : باید به فضل رحمتم شادمان گردی (یونس 58 )
گفتم : تا کی باید صبر کنم ؟
گفت : همانا یاریم نزدیک است (بقره 214 )
و … چه کسی از او راستگو تر …

خانه های قدیمی را دوست دارم
تاریخ در آنها به زیبایی در حرکت است
همه چیز عمر دارد
حرف دارد  
برکت دارد
تکنولوژی آن ها را له نکرده
هنوز حیاط هست
حوض است
کوزه هست
قناری می خواند
ماهی شنا می کند
دیوارهای اتاق های کوچک
مهمان جمعیتی زیاد است
همه چیز زنده است